ayeneha.blogspot.com Open in urlscan Pro
2a00:1450:4001:811::2001  Public Scan

URL: https://ayeneha.blogspot.com/
Submission: On December 08 via api from US — Scanned from DE

Form analysis 2 forms found in the DOM

GET endereçodoseublog/search

<form action="endereçodoseublog/search" method="get">
  <input class="keyword" name="s" style="width: 216px;" type="text">
</form>

POST http://www.feedburner.com/fb/a/emailverify

<form action="http://www.feedburner.com/fb/a/emailverify" style="border:0;padding:3px 0;text-align:right;direction:rtl;font-family:Tahoma" target="popupwindow" method="post"
  onsubmit="window.open('http://www.feedburner.com/fb/a/emailverifySubmit?feedId=2551240', 'popupwindow', 'scrollbars=yes,width=550,height=520');return true">
  <p>دریافت از طریق پست الکترونیک:</p>
  <p><input style="width:150px;float:left;direction:ltr;" name="email" type="text"></p><input value="http://feeds.feedburner.com/~e?ffid=2551240" name="url" type="hidden"><input value="Ayeneha Plus" name="title" type="hidden"><input value="en_US"
    name="loc" type="hidden"><input style="font-family:Tahoma" value="ثبت کن" type="submit">
</form>

Text Content

skip to main | skip to sidebar


آینه ها




میدان دوم پرنده






آقا یا خانم محترمی که که چند روزی است گلدان محترم شمعدانی‌هایتان را از کنار
پنجره‌ی شمالی خانه‌تان -که هنوز برایم دوست‌داشتنی است- برداشته اید! شاید ندانید،
اما قاب زیبایی از زندگی یک غریبه را خالی گذاشته‌اید...
این روزها، تنها، قاب خالی یک پنجره ی نیمه باز را می بینم...
این، اتفاق بزرگی است!...
لطفاً شمعدانی‌هایم را برگردانید!

پی‌نوشت: شاید مرا ببینی و نشناسی...
مردی شده برای خودش دردم! [+]


• ۸:۲۶ قبل‌ازظهر






باز هم این چشم ابری با من است...






خيالت دلبرا! نازنين يارا!
چراغان می کند خانه ی ما را

شبانگاهان که بی تابم برای تو
خوشم با گريه کردن در هوای تو

•

می بارد نو به نو ديدگانم
می رويد نام تو بر زبانم

•

باده ی تلخ ِ غمت هر که نوشد
کنج غم را کی به شادی می فروشد

باز هم اين چشم ابری با من است
خانه با فانوس اشکم روشن است

عاشقی در من غزل خوان می شود
کوچه های دل چراغان می شود

•

شب که سوز نهان شعله ريزد به جان
اين من و اين شور شيدايی

ديده، دريای غم! سينه، صحرای غم!
کو دگر تاب شکيبايی

•

قرار جان، از که جويم
غم دل را با که گويم

•

دلبرا از داغ ما لاله گل کرد
هر کجا نام تو آمد لاله گل کرد

«ساعد باقری»

دانلود


• ۱۱:۳۸ بعدازظهر






ماهی سیاه کوچولو








> شب چله بود. ته دریا ماهی پیر دوازده هزار تا از بچه ها و نوه هایش را دور خودش
> جمع کرده بود و برای آنها قصه می گفت:
> 
> «یکی بود یکی نبود. یک ماهی سیاه کوچولو بود كه با مادرش در جویباری زندگی می
> کرد.این جویبار از دیواره های سنگی کوه بیرون می زد و در ته دره روان می شد. خانه
> ی ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود؛ زیر سقفی از خزه. شب ها ، دوتایی زیر
> خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده،
> مهتاب را توی خانه شان ببیند!
> 
> مادر و بچه ، صبح تا شام دنبال همدیگر می افتادند و گاهی هم قاطی ماهی های دیگر
> می شدند و تند تند ، توی یک تکه جا ، می رفتند وبر می گشتند. این بچه یکی یک دانه
> بود - چون از ده هزار تخمی که مادر گذاشته بود - تنها همین یک بچه سالم در آمده
> بود.
> 
> چند روزی بود که ماهی کوچولو تو فکر بود و خیلی کم حرف می زد. با تنبلی و بی میلی
> از این طرف به آن طرف می رفت و بر می گشت و بیشتر وقت ها هم از مادرش عقب می
> افتاد. مادر خیال میکرد بچه اش کسالتی دارد که به زودی برطرف خواهد شد ، اما نگو
> که درد ماهی سیاه از چیز دیگری است!
> ...



متن کامل در ویکی نبشته: ماهی سیاه کوچولو - صمد بهرنگی


• ۱۱:۳۸ قبل‌ازظهر

برچسب‌ها: شعر و ادبيات, فلش




دوباره... کپچا!



در مورد کپچا (Captcah) در همین چند ماه اخیر چندین مطلب دیدم که شما هم احتمالاً
دیده‌اید و باز هم احتمالاً دیگر می‌دانید کپچا چیست و به چه درد می‌خورد!... اما
اگر نمی‌دانید که این موجود خرچنگ‌مانند(اسمش را عرض می‌کنم!) چیست و یا اسمش را
برای اولین بار است که می‌شنوید، مشکلی نیست، مختصر و مفیدی در موردش خواهید خواند.

اما آنچه که باعث شد در مورد کپچا بنویسم، سایتی بود که تا امروز آنقدر به آن توجه
نکرده بودم و مطالبی هم که می‌نویسم از همین سایت است: reCAPTCHA

کپچا چیست؟

کپچا در حقیقت برنامه‌ای است کوچک که هدف آن پاسخ به این سوال است که شما یک انسان
هستید یا یک ربات!... خوب! شاید موقع ساختن ایمیل در سرویس‌های مختلف مانند یاهو و
جی‌میل و ... یا در سیستم‌های نظردهی و کامنت‌گذاری و یا در بسیاری از سایت‌های
مختلف دیگر، درخواستی را دیده‌اید که می‌گوید حروف داخل عکس کوچک را وارد کنید؛ یک
عکس کوچک که حروفی در هم و برهم با خطوط رنگی مختلف که گاهی تشخیصش بسیار دشوار است
را نشان می‌دهد. کپچا، برنامه تولیدکننده این حروف است که اغلب به صورت تصادفی
تصویری (پازلی!) را می‌سازد تا شما به آن پاسخ دهید. از آنجا که تشخیص این حروف
برای رباتها و یا برنامه‌های هوشمند OCR اغلب غیرممکن است، پاسخ صحیح شما
نشان‌دهنده این است که شما یک انسان هستید نه ربات!
اولین باری که کپچا را دیدم (و احتمالاً برای شما هم همین طور است) سال‌ها پیش و
موقع ساختن ایمیل در یاهو بود. هنوز آن زمان نمی‌دانستم کپچا چیست و این کلمات کج و
معوج برای چیست تا همین اواخر که در برنامه‌نویسی به آن برخوردم.



تا اینجای کار به هدف اولیه‌ای که برای کپچا مشخص شده است، رسیده‌ایم. این کار برای
برنامه‌ای که با آن کار می‌کنیم مفید است، اما حدس می‌زنم برای ایجادکنندگان سایت
reCAPTCHA دو سوال مطرح شد:
1. آیا این کار بازدیدکنندگان و کاربران، غیر از هدف اولیه، سود دیگری هم دارد؟
... خوب! جواب این سوال، ساده است: خیر!
2. و حالا که جواب سوال اول خیر بود، آیا می‌توان از این کار نسبتاً بیهوده،
بهره‌ای برد که هم خدا را خوش بیاید و هم خلق خدا سودی ببرند و خدمتی هم به جامعه
بشری محسوب شود؟
...
پاسخ به سوال دوم، ایده‌ی جالبی بود که اکنون کپچاهای سایت reCAPTCHA بر اساس آن
عمل می‌کنند...

مشاهده ادامه مطلب »


• ۹:۳۹ بعدازظهر

برچسب‌ها: ابزارهای آنلاین, كامپيوتر, وب 2




روزگاري كه نيست ديگر هيچ!...



> ...
> 
> M: are
> nemikhay az iran kharej shi?
> 
> me: ‫من وضعيتم مناسب نيست‬
> ‫اگر ميتونستم حتما ميرفتم‬
> ‫حداقل حالا نميتونم فكرشم بكنم‬
> ...
> ‫ما اگر بريم‬
> ‫كي باشه زجر بكشه؟
> 
> M: khob hame on hai ke vazeyateshon monaseb nist miran on var dighe
> 
> me: ‫چي بگم والا‬
> 
> ...



• ۱:۰۶ بعدازظهر

برچسب‌ها: روزنوشت




آقای کوچک!






گوربان [+]:



> اهل گوربان! شما هم اگر ندانید، بعضی از شما می دانند و این بعضی نیز اگر ندانند،
> خدای شما می داند... تا به امروز خاطرم نمی آید که کسی از مشکلی در برابرم نالیده
> باشد و من شانه هایم را بالا انداخته باشم و گفته باشم «مشکل توست». حالا... در
> خانه ِ ی من ، جوجه ای است... که یکباره از چند روز پیش، وقت نفس کشیدن، نفس نفس
> می زند... به خدا بگویید سکان ِ این امتحان را به سمت سینه ِ من بگرداند... کشیدن
> این درد را به سینه ی من بسپارد! درد کشیدن از تماشای درد کشیدن سهل تر است... سر
> افطار که می شود، بانگ سحر که می رسد... دعا کنید... دعا... دعا... دعا... هیچگاه
> به خیالم نمی رسید که با تمام جانم بگویم «التماس» ِ دعا...



التماس دعا!

خدایا!...


• ۱۱:۱۱ بعدازظهر

برچسب‌ها: دل نوشت, يادداشت ديگران




شب و تنهایی


● من و تنهایی...


حاصل یک خیال گنگ از بی‌خوابی و تنهایی...






● شب و من...

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه‌ای به دام جنونم کشید و رفت

پس‌کوچه‌های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

یک آسمان ستاره‌ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت

من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت

تا از خیال گنگ رهایی رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت

شاید به پاس حرمت ویرانه‌های عشق
مرهم به زخم فاجعه‌گونم کشید و رفت

تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت

دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت

افشین یداللهی


• ۳:۳۸ قبل‌ازظهر

برچسب‌ها: شعر و ادبيات, طراحی‌های من



یادداشتهای قدیمی تر صفحه اصلی









←





فید

پست‌ها / لینک‌های دلیشس:

عکس‌های مورد علاقه‌ام در ویژوالایز:




خبرنامه

دریافت از طریق پست الکترونیک:






MY VI.SUALIZE.US





بایگانی

بایگانی اوت 2010 (1) ژوئیهٔ 2010 (1) ژوئن 2010 (1) سپتامبر 2009 (2) اوت 2009 (6)
ژوئیهٔ 2009 (3) ژوئن 2009 (2) مهٔ 2009 (8) آوریل 2009 (3) مارس 2009 (1) ژانویهٔ
2009 (1) دسامبر 2008 (6) نوامبر 2008 (4) اکتبر 2008 (3) سپتامبر 2008 (2) اوت
2008 (2) ژوئیهٔ 2008 (1) ژوئن 2008 (1) آوریل 2008 (1) مارس 2008 (1) ژانویهٔ 2008
(1) دسامبر 2007 (6) نوامبر 2007 (11) اکتبر 2007 (18) سپتامبر 2007 (13) اوت 2007
(10) ژوئیهٔ 2007 (11) ژوئن 2007 (8) آوریل 2007 (6) مارس 2007 (5) فوریهٔ 2007
(18) ژانویهٔ 2007 (2) دسامبر 2006 (2) نوامبر 2006 (3) اکتبر 2006 (7) سپتامبر
2006 (5) اوت 2006 (7) ژوئیهٔ 2006 (2) ژوئن 2006 (1) مهٔ 2006 (1) آوریل 2006 (5)
مارس 2006 (2) فوریهٔ 2006 (13) ژانویهٔ 2006 (1) دسامبر 2005 (6) نوامبر 2005 (7)
اکتبر 2005 (7) سپتامبر 2005 (1) اوت 2005 (17) ژوئیهٔ 2005 (20) ژوئن 2005 (20)
مهٔ 2005 (10) آوریل 2005 (13) مارس 2005 (28) فوریهٔ 2005 (26) ژانویهٔ 2005 (3)
دسامبر 2004 (21) نوامبر 2004 (17) اکتبر 2004 (16) سپتامبر 2004 (16) اوت 2004
(10)



برچسب‌ها

 * ابزارهای آنلاین (6)
 * ابزارهای وبلاگی (7)
 * اجتماعي (1)
 * ايده هاي نو (24)
 * بلاگر (4)
 * پیشنهادات یک کتاب جیبی (8)
 * جاوااسکریپت (1)
 * جی تاک (3)
 * جی میل (8)
 * دانشگاهی (1)
 * دل نوشت (43)
 * روان شناسي (1)
 * روزنوشت (49)
 * ساعتها (1)
 * شعر و ادبيات (28)
 * طراحي وب (7)
 * طراحی‌های من (5)
 * عكاسخانه (12)
 * فایرفاکس (1)
 * فرندفيد (1)
 * فلش (24)
 * كامپيوتر (18)
 * كوتاه نوشت (5)
 * گوگل (23)
 * موسیقی (9)
 * نرم افزار (6)
 * نكته (1)
 * وب 2 (2)
 * وب گردي (59)
 * وبلاگ نويسي (3)
 * يادداشت ديگران (7)




پیوندها

 * ITLine
   ویرگول یا وبلاگ با هاست شخصی؟ - ویرگول یا وبلاگ با هاست شخصی، این سوالیه که
   اگه به فکر تولید محتوا و نوشتن افتاده باشید حتما بهش می‌رسید. سرویس‌های
   وبلاگ‌نویسی سلف هاست مثل ویرگول، این ...
   ۵ سال قبل
   
 * گناهکار
   Presenting Few Well Used Ideas for Dining Room Chandeliers - Light is
   essential to illuminate every part of your home and you need light even in
   the dining hall of your beautiful abode. Having chandeliers…
   ۵ سال قبل
   
 * پابرهنه‌ی برخط
   بیاه، اگه می‌تونی جلوم رو بگیر - کارمون شده توضیح چطوری رد شدن از *فیلترینگ*
   احمقانه‌ی یک مشت ابله، این هم شده یک مدل گذران روزگار.
   ۶ سال قبل
   
 * بهترین شعرهایی که خوندم !
   به پرشین بلاگ خوش آمدید - بنام خدا كاربر گرامي ...
   ۶ سال قبل
   
 * باغ بان باشی
   Links for 2017-03-31 [del.icio.us] - - Sponsored: 64% off Code Black Drone
   with HD Camera Our #1 Best-Selling Drone--Meet the Dark Night of the Sky!
   ۷ سال قبل
   
 * | خدا، حاکم ِ من است |
   دوباره سخن - فصل جدید
   ۸ سال قبل
   
 * مرا آفرید آن‌که دوستم داشت
   غار جدید - در مطلب «از غارها» اشاره کردم که در منزل جدیدی دارم می‌نویسم ولی
   گویا دوستان متوجه نشدند. مرا در اینجا بخوانید: http://havaars.ir
   ۹ سال قبل
   
 * عاشقانه
   چون اونم نیست پس کلا هیچی - خواستم برای خودم جایی نوشته باشم که تا امروز چند
   بار اشتباهاتی کرده ام که حداقل برای چند ماه روزمرگی زندگی ام را تحت تاثیر
   قرار داده باشند؟ اما چند بارش خی...
   ۹ سال قبل
   
 * ناژو
   پل - تلاقی و تبانی نگاهها...لختی درنگ کن!
   ۱۰ سال قبل
   
 * یادداشت های یک مرجان
   برای مخاطب، مخاطب خاص، خاص ِ دل تنگی ام - تصمیم فعلی ام این است که همین جا
   بنویسم اما رمز دار. خواننده ی عزیزی که مرا می خوانی شاید من به تو رمز ندهم.
   اما این که رمزم را به تو ندهم به معنای این که ...
   ۱۰ سال قبل
   
 * توهّم‌
   آیا هنور هم کافه توهم را دنبال میکنید؟ - سلام دوستان ! خواستم بپرسم کسی هست
   که اینجا رو دنبال کنه ولی در جریان نوشته های من تو آدرس جدید نباشه؟ جدید که
   نیست کم کم داره عتیقه میشه. ولی اگر در موردش...
   ۱۱ سال قبل
   
 * Red Song
   Sway - Quien Sera - وقتی آهنگ شروع به نواختن می‌کند با من برقص، تابم بده مثل
   اقیانوسی آرام که ساحل را در آغوش می‌گیرد منو نزدیکت نگه دار، منو بیشتر تابم
   بده شاید دیگر رقاصان ...
   ۱۳ سال قبل
   
 * شـــبـستـــان
   -
   
   
 * LostLord
   -
   
   
 * رونوشتْ بدون اصل
   -
   
   
 * PayamSpot
   -
   
   

نمایش 10 ‏نمایش همهF



علاقه‌مندی‌ها (بهانه‌هایی برای خودم!)

 * آدمهایی که با باران می‌خندند را دوست دارم!
 * بازی مورد علاقه‌م!



 
Design by: آینه ها - Layout by: Templates para novo blogger
Diese Website verwendet Cookies von Google, um Dienste anzubieten und Zugriffe
zu analysieren. Deine IP-Adresse und dein User-Agent werden zusammen mit
Messwerten zur Leistung und Sicherheit für Google freigegeben. So können
Nutzungsstatistiken generiert, Missbrauchsfälle erkannt und behoben und die
Qualität des Dienstes gewährleistet werden.Weitere InformationenOk